داستان کوتاه A Glass Of Milk برای تقویت زبان انگلیسی با ترجمه فارسی

مهارت ریدینگ یکی از چهار مهارت زبان انگلیسیه که باید اون رو تقویت کنید. افزایش مهارت ریدینگ تاثیر زیادی در یادگیری زبان انگلیسی داره. چراکه با تمرین در این زمینه، دایره لغات شما وسیع تر شده و همینطور به تدریج٬ تلفظ بسیاری از لغات و عبارات برای شما آسون تر میشه. درنتیجه  افزایش این مهارت٬ بر سه  مهارت دیگه زبانتون تاثیر مستقیم داره. در این قسمت داستان کوتاهی همراه با ترجمه اون برای شما عزیزان ترتیب دادیم که کمک زیادی به تقویت مهارت ریدینگ تون میکنه.

 

“A Glass Of Milk”

"یک لیوان شیر"

 

One day, a poor boy who was selling goods door to door to pay his way through school, found he had only one thin dim left, and he was hungry. He decided he would ask for a meal at the next house. However, he lost his nerve when a lovely young woman opened the door. Instead of a meal, he asked for a drink of water.

روزی روزگاری پسر بچه ای فقیـر در امریکا زندگـی می کرد که برای رفتـن به مدرسـه، بـایـد چیزهایی را که همـراه داشت خانـه به خانه می فروخـت. یکی از روزهـا احساس گرسنگی شدیـــدی آزارش داد. تصمـیـم گـرفـت از خانـه ی بعـدی، یـک وعـده غـــذا درخواست کند. خانم جـوان و زیبایـی در را گشـود و پسـرک قصـه ی مـا فقـط یک لیـوان آب درخواسـت کـرد.

 

She thought he looked hungry, so brought him a large glass of milk. He drank it slowly and then asked: how much do I owe you? You don't owe me anything," she retorted. "Mother has thought us never to accept pay for a kindness."

زن از چهـره ی پسرک گرسنگـی فراوان او را فهمید و به جای آب، یک لیوان بزرگ شیر به او داد. پسرک به آرامی شیـر را نوشیـد و پرسید: چقدر بابـت شیر به شما بپـردازم؟ خانـوم جوان گفت: هیچ ... مادرم به مـن آموخته است که در ازای مهربانی، چیـزی دریافت نکنم.

 

He said, "Then I thank you from my heart." As Howard Kelly left that house, he not only felt stronger physically, but his faith in God and man was strong also. He had been ready to give up and quit.

پسرک گفت: پس از صمیم قلب، از شما ممنونم. آن روز پسـرک – با نام هـاوارد کلی - حالت عجیبـی داشت، نه تنهـا گرسنگـی اش بـرطرف شد، حـس کـرد خداونـد در قلب انسانـهاست هنوز... آمـاده بود کـه هـر کاری انجام دهد...

 

Years later that young woman became critically ill. The local doctors were baffled. They finally sent her to the big city, where they called in specialists to study her rare disease. Dr. Howard Kelly was called in for the consultation. When he heard the name of the town she came from, a strange light filled his eyes. Immediately he rose and went down the hall of the hospital to her room.

سالها بعد ، آن زن جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی دچار از علاجش درماندنـد. سرانجام او را به شهر بزرگی فرستادند، تا متخصصان دربـاره بیماری نادرش تصمیم گیـری کنند. دکتر متخصص هاوارد کلی برای مشاوره فراخوانده شد. وقتی نام شهری را که زن از آن آمده بود شنید، نوری عجیب چشمان او را پر کرد. بلافاصله بلند شد و از سالن بیمارستان به سمت اتاقش رفت.

 

Dressed in his doctor's gown he went in to see her. He recognized her at once. He went back to the consultation room determined to do his best to save her life. From that day he gave special attention to the case.

او در لباس پزشکی به دیدن او رفت. به یکباره او را شناخت. او به اتاق مشاوره بازگشت و مصمم بود تمام تلاش خود را برای نجات جان او انجام دهد. از آن روز او توجه ویژه ای به این پرونده كرد.

 

After a long struggle, the battle was won. Dr. Kelly requested the business office to pass the final bill to him for approval.

بعد از تلاش های طاقت فرسا برای درمان بیماری زن، دکتر "کلی" از مسئول اداره ی بیمارستان خواست که برگه مخـارج را ابتدا به او بدهنـد.

 

He looked at it, and then wrote something on the edge and the bill was sent to her room. She feared to open it, for she was sure it would take the rest of her life to pay for it all.

او به آن نگاه کرد، و سپس چیزی را در لبه آن نوشت و صورتحساب به اتاق زن ارسال شد. زن می ترسید آن را باز کند، زیرا او مطمئن بود که تمام عمر خود را برای پرداخت آن هزینه صرف خواهد کرد.

 

Finally she looked, and something caught her attention on the side of the bill. She read these words:

سرانجام آن را نگاه کرد، و چیزی توجه او را به سمت گوشه صورتحساب جلب کرد. او این کلمات را خواند:

 

"Paid full with one glass of milk" (Signed)

Dr. Howard Kelly

تمام هزینه تنها با یک لیـوان شیـر، پرداخـت شد. (امضا)

"دکتر هاوارد کلـی"

 

Tears of joy flooded her eyes as her happy heart prayed: "Thank you, God that your love has spread abroad through human hearts and hands....

قطرات شادی چـون سیل بر گونـه ی زن سرازیـر شدند، در حالی که قلب شاد او دعـا میکرد: "متشکرم، خدایی که عشق تو از طریق قلب و دست انسان به خارج از کشور گسترش یافته است... "

محصولات ویژه

پیشنهاد میکنم این ها رو هم ببینی