چرا میخواهید انگلیسی یاد بگیرید ؟
قبل از شروع ، یا از سرگیری یادگیری انگلیسی یک سوال از خودتون بپرسید . من چرا میخواهم انگلیسی یاد بگیرم ؟ به این خاطر که خودتون میخواهید یاد بگیرید ، یا به این خاطر که یکی دیگه میخواد که شما یاد بگیرید ؟
مانند هر تصمیم دیگه ای توی زندگی ، یادگیری انگلیسی هم باید خواسته و علاقه خودتون باشه .
اهدافتون رو تنظیم کنید
اگه میدونید که چرا میخواهید یاد بگیرید ، پس تنظیم اهداف براتون کار راحتی میشه . برای مثال ، شاید قصدتون اینه که به یک کشور انگلیسی زبان سفر کنید . عالیه . شاید شما هم اکنون یه مقدار قابل توجی انگلیسی بلدید ولی قصد دارید که مهارت های انگلیسیتون و تلفظتون رو بهبود دهید . اهدافتون هر چیزی که هستن اون ها رو بنویسید .
برنامه ریزی کنید
چقدر زمان برای یادگیری باید صرف کنید تا به اهدافتون در یادگیری انگلیسی برسید ؟ پاسخ این سوال برای هر زبان آموزی متفاوته . نکته مهم اینه که واقع بین باشید . اگه در هفته 60 ساعت سر کار هستید ، پس برای اختصاص دادن 40 ساعت به یادگیری انگلیسی برنامه ریزی نکنید . آروم شروع کنید ولی منظم ادامه دهید . از منابع آموزشی استفاده کنید که قدری شما رو به چالش بکشونن ولی خیلی هم سخت نباشند . کشف کنید که در چه ساعت هایی بهتر یاد میگیرید . بعد از گذشت چند هفته زمان های یادگیریتون رو بر این اساس تنظیم کنید . آیا شب ها بازدهی بهتری دارید ، و یا وقتی که توی اتوبوس هستید و سر کار میرید ؟ آیا دوست دارید تنها و در یک محیط آروم یاد بگیرید ، یا همران دوستاتون در حالی که یه موزیک در حال پخش شدنه ؟
از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید !
بهرین کار هایی که در زندگی انجام میدهیم همون هایی هستند که با لذت انجامشون میدهیم . اگه از یادگیری انگلیسی لذت نمیبرید پس در مسیر درست قرار ندارید ! شما میتونید هم زمان هم با جدیت و هم با تفریح انگلیسی رو یاد بگیرید . یک برنامه برای پاداش دادن به خودتون تنظیم کنید تا باعث بشید برای متعهد ماندن به برنامه تشویق شوید .
یک تعادل بین چهار مهارت کلیدیتون ( لیسنینگ ، اسپیکینگ ، ریدینگ ، رایتینگ ) برقرار کنید
بیشتر زبان آموز ها میخوان که مهارت برقرای ارتباطشون به انگلیسی بهتر بشه . اگه این یکی از اهداف شماست ، پس برقراری تعادل بین چهار مهارت کلیدیتون اهمیت داره . این چهار مهارت برای برقراری ارتباط در هر زبانی ضروری هست . خوب بودن تنها در یکی از این موارد به شما کمک نمیکنه که ارتباط برقرار کنید . برای مثال قبل از اینکه خوب بنویسید ، بایستی قادر باشید که خوب بخوانید . شما همچنین قبل از اینکه خوب صحبت کنید نیازه که قبل بتوانید خوب گوش دهید . بهتره مهارت های ارتباطی رو به این شکل به دو گروه تقسیم کنیم :
ورودی :
- لیسنینگ ( ازطریق گوش هاتون)
- ریدینگ ( از طریق چشم هاتون)
خروجی :
- اسپیکینگ ( از طریق دهانتون )
- رایتینگ ( از طریق دست هاتون )
اینطوری سادست . از این طریق بهش فکر کنید . اول شما ورودی را دریافت میکنید و بعدش خروجی رو ارائه میکنید . ابتدا شما به یک نفر گوش میدهید و او یک سوال از شما میپرسه ، بعدش شما صبحت میکنید و جوابش رو میدهید . شما ابتدا نامه یک نفر رو میخوانید ، و بعدش جوابش رو مینویسید .
ورودی و خروجی لزوما ترتیب مشخصی ندارند . بعضی اوقات شما ابتدا صحبت میکنید و بعد گوش می دهید . بعضی اوقات شما درباره چیزی که میشنوید مینویسید . در حین برقراری ارتباط ، شما به مهارت متضاد شخصی که در حال برقرای ارتباط با او هستید نیاز دارید . برای همین ، برای اینکه همدیگه رو بفهمید ، هر کدومتون باید در 4 گروه مهارتی مسلط باشه .
بعضی از زبان آموز ها میخوان بفهمن که کدوم مهارت از همه مهم تره . از اون جا که همه گروه های مهارتی (اسپیکینگ ، لیسنینگ ، رایتینگ ، ریدینگ ) روی همدیگه تکیه میکنند ، پس همشون مهم هستند . هر چند ، در برقراری ارتباط از بعضی مهارت ها بیشتر از بقیه استفاده میکنیم . برای مثال ، حدود 40 درصد زمانی که ما صرف برقراری ارتباط میکنیم مشغول گوش دادن هستیم . 35 درصد مشغول صحبت هستیم . تقریبا 16 درصد خواندن و حدود 9 درصد نوشتن . این اعداد به صورت میانگین بیان شد . بسته به شغل و موقعیت فرد ، این اعداد ممکنه متغیر باشه .
هر کدوم از این مهارت های اصلی (اسپیکینگ ، لیسنینگ ، رایتینگ ، ریدینگ ) حاوی ریز مهارت هایی هستند . برای مثال ، تلفظ یک نوع مهارت اسپیکینگ است که برای بهبود برقراری ارتباط ، بایستی تمرین بشه . املاء مهارتیه که فهم لغات نوشه شده رو آسان تر میکنه . گرامر و دایره لغات ، میکرو مهارت محسوب می شوند . البته منظور از میکرو این نیست که کم اهمیت اند . ریز مهارت ها مانند لیسنینگ بسیار کلی اند ، در حالی که میکرو مهارت ها خاص تر اند .
برای رسیدن به بهترین نتیجه ، روی تقویت همه مهارت ها برنامه ریزی کنید . اجازه دهید که یک مهارت مهارت دیگه رو تقویت کنه برای مثال ، یک داستان بخونید و سپس درباره اون داستان با دوستتون صحبت کنید (به انگلیسی ) . یک فیلم ببینید و سپس درباره اون فیلم بنویسید . این همون کاریه که معلم های زبان سر کلاس شما رو مجبور به انجامش میکنند ، درسته ؟
چگونه لیسنینگ خود را تقویت کنیم ؟
به رادیو گوش دهید . لازم نیست همیشه با دقت تمام بهش گوش کنید . همینکه بزارید صداش به گوشتون برسه نیز کمک میکنه .
شبکه های تلویزیونی انگلیسی زبان ببینید . برنامه کودک ها میتونه بسیار مفید باشه . برنامه ای رو انتخاب کنید که توی زبان مادری خودتون هم ازش لذت میبرید . یادتون باشه خیلی از چیزایی که توی برنامه های تلویزیونی میشنوید اصطلاحه .
فیلم های انگلیسی ببینید . فیلمی رو انتخاب کنید که زیر نویس داشته باشه . فیلم رو بدون یادداشت برداری ببینید .
از منابع لیسنینگ اینترنتی استفاده کنید .
چگونه اسپیکینگ خود را تقویت کنیم ؟
با خودتون حرف بزنید . در مورد هر چیزی حرف بزنید . این کار رو در محیط خصوصی خانه خودتون انجام دهید . اگه انجام این کار اولش واستون سخته ، تلاش کنید یه سری متن رو با صدای بلند از رو بخونید تا زمانی که از شنیدن صدای خودتون احساس راحتی کنید .
صدای خودتون رو ضبط کنید . این ممکنه یه خرده موجب ناراحتیتون بشه ، ولی این بهتون کمک میکنه نقاط ضعف تلفظیتون رو پیدا کنید . بعد از اینکه صدای خودتون رو ضبط کردید ، چند روز بعد بهش گوش کنید .
به صدا هایی که در زبان خودتون وجود نداره و یا کم استفاده است دقت کنید . مثلا ث در فارسی که با زبان و دندان های جلویی بالا تلفظ میشه در زبان فارسی بسیار کم کاربرده ولی در انگلیسی این نوع ث ( th ) به کرات استفاده میشه : thank you , through , …
چگونه ریدینگ و دایره لغات خود را تقویت کنیم ؟
هر روز در حال مطالعه باشید . کتاب های کودکان ، کتاب های سطح بندی شده ( مانند انتشارات penguin ) ، روزنامه ها ، مجلات ، سایت های اینترنتی ، رمان ها و ...
چیزی رو که بهش علاقه دارید بخونید . یادتون باشه وقتی که لذت ببرید بهتر یاد میگیرید .
چیزی که برای سطح شما مناسبه رو بخونید . شما قصدتون اینه که دایره لغاتتون رو گسترش دهید ، ولی در حین حال میخواهید که متنی که میخونید رو هم متوجه بشید . اگه قرار باشه با خوندن هر خط سه بار به دیکشنری مراجعه کنید ، خوندن بسیار سخت میشه .
هر داستانی که میخونید سوالاتی با چه کسی ، چه ، کجا ، کِی و چرا ( البته به انگلیسی) از خودتون بپرسید .
Who, What, Where, When, Why
شما میتونید این کار رو با تقریبا هر نوع متنی انجام دهید . این داستان درباره چه کسی بود ؟ (Who is it about) چی شد ؟ (What happened) چرا این اتفاق افتاد ؟ (Why did it happen) این اتفاق کجا افتاد ؟ (Where did it take place) این اتفاق چه زمانی افتاد ؟ (When did it take place) . این کار زمانی که در پایان اون متن هیچ سوال درک مطلبی برای شما تدارک دیده نشده بسیار مفیده . شما میتونید جواب ها رو بنویسید و یا به صورت شفاهی بگویید .
از یک دیکشنری انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید . این عادت استفاده از دیکشنری انگلیسی به زبان مادری خودتون رو کنار بگذارید . اگه خیلی واستون سخته لازم نیست یکباره این کار رو انجام دهید . کافیه مثلا 10 درصد مواقع این کار رو انجام بدید ( استفاده از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی ) و به مرور به جایی برسید که همیشه از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید .
یک دیکشنری شخصی برای خودتون بسازید . یک دیکشنری برای خودتون به ترتیب حروف الفبای انگلیسی ایجاد کنید . برای هر لغت مثال بنویسید ( لازم نیست مثال رو از دیکشنری بردارید ، مثال رو با خلاقیت خودتون بنویسید ) . به صورت دوره ای دیکشنری خودتون رو مرور کنید تا لغات براتون تداعی بشوند .
چگونه رایتینگ و املای خود را تقویت کنیم ؟
یک دفترچه خاطرات انگلیسی داشته باشید . همیشه زیادی درگیر گرامر نباشید . همینطوری با خیال راحت نوشتن میتونه بسیار مفید باشه . این میتونه این حس رو بهتون القا کنه که نوشتن لذت بخشه .
انگلیسی ایمیل بنویسید . با معلم و یا سایر زبان آموز ها به این طریق ارتباط برقرار کنید .
اخبار محلی خودتون رو به انگلیسی بخونید . این کارهم به گونه ایه که میتونید به صورت روزانه انجامش بدید . یادتون باشه کار های روزانه بهترین نتایج رو دارند .